زخمی در حافظه تاریخ هست که هر سال در ایام فاطمیه، عمیقتر و زندهتر میشود؛ زخمی که تنها از جنس مصیبت و از دست دادن نیست، بلکه فریاد یک دغدغه است. اندوه حضرت صدیقه طاهره(س)، فراتر از یک رنج شخصی، غمی مقدس برای سرنوشت حقیقت بود؛ دلسوزی مادری برای امتی که مسیر را گم میکرد.
این ایام، آینهای است در برابر ما تا به بازتاب اندوههای خود بنگریم. آیا غمهای ما، روحمان را کوچک کرده و در خود فرومیبرند یا همچون اندوه فاطمی، به یک مسئولیت بزرگ و تعهدی الهی تبدیل میشوند؟ آیا ارزش انسان را میتوان با ترازوی دغدغههایش سنجید؟ برای آنکه نقشه راه این تعالی روحی را در مکتب بانوی دو عالم بیابیم و بفهمیم چگونه میتوان از غصههای روزمره به غمهای بزرگ رسید، به گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین شیخ اسماعیل رمضانی، کارشناس دینی نشستهایم. تحلیلی که پیش روی شماست، دعوتی است به تأمل در عمیقترین لایههای وجودیمان.

وقتی غم، عیار دل میشود
حجتالاسلام رمضانی در ایام شهادت بانوی دوعالم، حضرت فاطمه زهرا(س)، در تحلیلی عمیق از ابعاد وجودی انسان، با بیان اینکه گرایشها بر سراسر مملکت وجود آدمی حکومت میکنند، تصریح میکند: این تمایلات درونی ماست که بینشها، زاویه دید و حتی حافظه ما را مدیریت میکند. در این میان، گرایشی که از درک عمیقتری برخوردار باشد، بر سایر گرایشها سیطره مییابد. اما خطر بزرگ، «توهم» در این گرایشهاست؛ گاهی فرد گمان میکند محبت عمیقی به اهلبیت(ع) دارد، اما این ادعا باید در کوران حوادث سنجیده شود. این وابستگی به ظواهر، همچون عطری است که فرد را خوشبو میکند، اما این بو از ذات او نیست. در مکتب اهلبیت(ع) اصالت با رایحه ذاتی وجود انسان است؛ چنانکه در حدیث شریف کسا، اصحاب از بوی خوشی سخن میگویند و پاسخ میشنوند که این رایحه وجود رسولالله(ص) است: «إِنّی لَأَجِدُ عِنْدَکُمْ ریحاً طَیِّبَةً... فَقالَ عَلِیٌّ: یا رَسُولَ اللهِ، هذِهِ رایِحَتُکَ الطَّیِّبَةُ». یا آنگونه که پیامبر اکرم(ص) از یمن، رایحه معنوی اویس قرنی را استشمام میکرد و میفرمود: «إِنِّی لَأَجِدُ نَفَسَ الرَّحْمَنِ مِنْ قِبَلِ الْیَمَنِ». اگر هویت معنوی ما تنها به واسطه حضور در فضای مجلس عزای فاطمی باشد، بهتدریج دچار توهمِ داشتنِ آن هویت اصیل میشویم.
اما با توجه به تأثیر عمیق محیط، بهویژه در مراسمهای جمعی مانند عزاداریهای ایام فاطمیه، چگونه میتوان میان یک تأثر عاطفی زودگذر و یک غم و محبت ریشهدار و اصیل تمایز قائل شد؟ این کارشناس دینی در پاسخ به این پرسش کلیدی، «غم» را بهعنوان یک شاخص دقیق معرفی و تشریح میکند: یکی از شفافترین معیارها برای خودشناسی، تأمل در غصههایی است که قلب انسان را به درد میآورد. آنچه عمیقاً شما را اندوهگین میکند، حقیقت شما را برملا میکند. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرمایند: «قَدْرُ الرَّجُلِ عَلَی قَدْرِ هِمَّتِهِ» (نهجالبلاغه، حکمت ۴۷)؛ یعنی ارزش و اندازه هر انسان، به اندازه همت و غصه محوری او است. انسانها برای اموری غصه میخورند که در نگاهشان بزرگ جلوه کند. با رشد روحی و بزرگ شدن انسان، دغدغههای کوچک رنگ میبازند. در کودکی برای از دست دادن یک عروسک بیخواب میشدیم، اما امروز آن دغدغه برایمان خندهدار است. انسانی که روحش بزرگ شود، دیگر اسیر غصههای کوچک دنیوی نمیشود. در اوج این تعالی، هیچ رخداد مادیای توانایی اندوهگین کردن او را نخواهد داشت. مرگ که برای ما تجربهای عظیم است، برای اولیای الهی تنها یک سفر است؛ چنانکه امیرالمؤمنین(ع) در تسلیت به فردی داغدیده فرمودند: «این مصیبت از تو آغاز نشده و به تو نیز پایان نخواهد یافت... او همیشه به سفر میرفت و بازمیگشت، اکنون به سفری رفته که بازگشتی ندارد». (نهجالبلاغه، حکمت ۳۵۷) عاطفه انسانی محترم است، اما نباید به این سفر، عظمتی بیش از حقیقتش بخشید.
فدای کدام غم میشویم؟
اینک سؤال اینجاست با وجود این چارچوب نظری بسیار دقیق، در عمل و در بحبوحه زندگی روزمره که سرشار از نیازهای مادی است، چگونه میتوان این سلسلهمراتب غمها را سنجید و به آزمونی ملموس دست زد؟ وی در پاسخ به این پرسش، یک آزمون عملی را پیش روی مخاطب قرار داده و میگوید: تصور کنید در مسیر رسیدن به مجلس عزای فاطمی، خودرو شما به سرقت برود. اولین غصهای که به دلتان مینشیند چیست؟ اگر بگویید «افسوس که خودروام را از دست دادم» این یعنی خودرو در نگاه شما بزرگتر از مجلس عزاست. اما اگر بگویید «افسوس که از فیض مجلس امشب بازماندم» جایگاه معنویات رفیعتر است. حال فرض کنید فرزندتان بهشدت مجروح شده و برای رساندن او به بیمارستان، با سرقت خودرو مواجه میشوید. در این لحظه، عمیقترین غصه شما نجات جان فرزندتان است. این نشان میدهد غم فرزند، عمیقتر از غم خودرو و حتی مجلس عزاست. انسان در بزنگاهها، همهچیز را فدای آن غمی میکند که درک عمیقتری از آن دارد و این یک قانون تکوینی است.
استاد رمضانی با تفکیک دغدغههای انسانی از حیوانی، ادامه میدهد: اگر فهرستی از غمهای خود بنویسید و دغدغههای مشترک با سایر موجودات، مانند خوراک، مسکن و بقای نسل را از آن خط بزنید، آنچه باقی میماند، هویت انسانی شماست. هر آنچه به این سوی مرز مرگ تعلق دارد، کوچک و کوچککننده است، زیرا خداوند خود فرموده: «قُلْ مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ» (نسا، آیه ۷۷) و دلبستگی به امر قلیل، انسان را نیز قلیل میسازد. نویسنده کتاب سفرهای گالیور بهعمد جنگ مردم سرزمین لیلیپوت را بر سر مسئلهای پوچ، یعنی نحوه شکستن تخممرغ، به تصویر میکشد تا نشان دهد آدمهای کوچک، غصهها و جنگهایشان نیز کوچک است. ما نیز وقتی بر سر مسائل دنیوی با هم درگیر میشویم، از منظر عالم ملکوت همچون همان لیلیپوتیها هستیم.
فریاد روح در قفس دنیا
این سخنران مذهبی با اشاره به اینکه خداوند به اصل دغدغههای کوچک ما معترض است، میافزاید: بسیاری از اوقات، پروردگار به این دلیل حاجات دنیوی ما را برآورده نمیکند که میخواهد به ما بفهماند اساساً چرا چنین امر کوچکی اینقدر برای تو بزرگ شده است که آن را به درگاه من آوردهای؟ مشکل خداوند با خودِ آن حاجت نیست، بلکه با بزرگی آن در نگاه ماست.
وی در بخش پایانی سخنان خود با پیوند این مباحث به اوج مظلومیت حضرت صدیقه طاهره(س)، اوج تعالی روحی و غمهای بزرگ را اینگونه به تصویر میکشد: وقتی روح انسان به عظمت میرسد، دنیا برایش به یک قفس تنگ تبدیل میشود. جمله «عَجِّل وَفاتی سَریعاً» که بر لبان مبارک حضرت زهرا(س) جاری شد، نشانه افسردگی نبود؛ بلکه فریاد روح بزرگی بود که در قفس این دنیای کوچک و در میان انسانهایی با دغدغههای حقیر، گرفتار آمده و مشتاق پرواز بود. مصیبت آن حضرت از هر زاویهای قلب را به درد میآورد؛ جوانی ایشان، باردار بودنشان و هتک حرمتی که در خانه مردی صورت گرفت که فاتح خیبر بود و هرگز پشت به دشمن نکرده بود.
اما عمق این فاجعه آن بود که این رنجها، همگی هزینههای دفاع از یک «غم بزرگ» بودند: غم غربت ولایت و انحراف امت از مسیر حق. در آن هنگامه که بزرگترین حقیقت عالم در کوچههای مدینه تنها مانده بود، تنها فریادرسی چون فضه استغاثه بانوی دو عالم را پاسخ گفت و این خود، اوج تنهایی در دفاع از یک آرمان بزرگ را به تصویر میکشد.
حجتالاسلام رمضانی در جمعبندی نهایی تأکید میکند: عیار حقیقی هر فرد، در غصههایی نهفته است که قلب او را به خود مشغول میکند. ایام فاطمیه فرصتی است تا با تأمل در بزرگترین غم عالم، مقیاس دغدغههای خود را بازسنجی کرده و روحمان را به سوی افقهای متعالی سوق دهیم.




نظر شما